مولوی /حافظ


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
بازدید : 1023
نویسنده : آوا فتوحی

 

بر گرفته از سایت تابناک:
"مولوی نوش جان ترکیه، حافظ تقدیم به آلمان، خیام هم برای انگلیس"

با گذشت مدتی از ثبت تار به عنوان میراث ملی کشور آذربایجان و فروکش کردن اعتراض پیوسته بزرگان موسیقی سنتی ایران و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اعتراض به تعلل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، معاون میراث فرهنگیِ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اظهاراتی عجیب نه تنها این واقعه را پذیرفته، بلکه اتفاقی نیکی قلمداد کرده که باید با عشق پذیرایش شد و استدلال بسیار عجیبی را آورده تا از این پس دیگر اعتراض به تعلل متولی میراث فرهنگی کشور نیز محلی از اعراب نداشته باشد.

به گزارش «تابناک»، مدتی پیش در آخرین نشست کميسيون ميراث معنوی يونسکو که به میزبانی پاريس برگزار شد، به یک باره روشهای سنتی ساخت و همچنين روشهای نوازندگی و اجرای ساز تار موسیقی ایران زمین، به نام کشور آذربايجان ثبت شد و جامعه موسیقی ایران با از دست دادن شناسنامه «شاه ساز»شان، با شوک بزرگی مواجه گشت.

این اتفاق تلخ البته چندان به یک باره نیز رخ نداده و طبیعتاً از تشکیل پرونده تا نشست پاریس بررسی های کارشناسی در خصوص این ساز صورت پذیرفته و مسئولان میراث فرهنگی ایران حتی اگر در جریان این بررسی ها متوجه تلاش جمهوری آذربایجان برای ثبت تار نشده بودند، می توانستند در زمان ثبت این ساز در اجلاس پاریس اعتراض خود را مطرح کرده و روند ثبت این ساز به نام یک کشور را متوقف سازند اما متاسفانه چنین نشد و بازی به سود آذری ها تمام شد.

طبیعتاً چنین واقعه ای با اعتراض موسیقی دانان و پیشکسوتان موسیقی مقامی که تا سینه به سینه این هنر را تا به امروز در این کشور حفظ کرده اند، همراه شد و داریوش پیرنیاکان به عنوان سخنگوی خانه موسیقی نیز با اعتراض با چنین اتفاقی، مقصر اصلی را نماینده یونسکو در ایران خواند و درباره عدم اعتراض ایران به ثبت این ساز به نام کشور آذربایجان در نشست پاریس اعتراض کرد، حال آنکه خود خانه موسیقی نیز به سهم خود مسئول بود و می بایست پیش از اینها پیگیر ثبت تار در میان میراث جهانی کشورمان می شد.

برخی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس نیز متاثر از فضای شگل گرفته خواستار پیگیری سازمان میراث فرهنگی برای اصلاح این ثبت شدند و البته عملاً پیگیری جدی که رئیس سازمان میراث فرهنگی را به فراست برای پیگیری لحظه ای بیدازند، نکردند یا اگر چنین اتفاقی رخ داده، رسانه ای نشده و همه چیز به اعتراض به یونسکو و تلاش برای سهیم کردن ایران در این سازمان محول شد؛ پروسه ای طولانی که مشخص نیست چه زمان به سر انجام برسد اما تنها راه عقلانی برای بهبود این وضعیت به شمار می آید. حال که آبها از آسیاب افتاد، بر اساس آنچه خبرگزاری میراث فرهنگی روایت کرده، معاون میراث فرهنگی کشور در هفتمین اجلاس سراسری ثبت، به اندیشه های فرازمینی و فرامکانی تاکید کرد و گفت: «تار ایرانی توانسته گستره بزرگ جغرافیایی را در خود جای دهد. اگر تار به نام کشور آذربایجان ثبت شده درواقع ایجاد قرابت بین المللی شکل گرفته، وقتی کشوری میراثی را در قلمرو اش قرار می دهد باید پذیرفت و بها داد چراکه نه تنها رقابتی نیست که تعاملی سازنده برای ایجاد قرابت های فرهنگی است.»

«مسعود علویان صدر» در بخش دیگری از اظهاراتش عنوان کرد: «آثار فرهنگی و تاریخی در قالب میراث معنوی بسیار فراگیر و جامع هستند بنابراین رقابتی در این آثار وجود ندارد، تنها تبیین مفاهیم ارزشی برای تبدیل به یک پازل جهانی است. زبان مشترک فرهنگی و گفتگویی ناقد برای مدیریت جهان. چراکه مدیریت جهان با زور و قدرت و سلطه نیست بلکه مدیریت بر دل هاست»

این متولی در ادامه اظهاراتش گفته است: «ثبت یادآور مفاهیم ارزشی و آغاز گام های بزرگ و مدیریت آن بر شیوه مردم محوری است. این اندیشه ها فرازمینی و فرامکانی است. وقتی از تار ایرانی صحبت می شود با اینکه لغتی فارسی است اما توانسته گستره بزرگ جغرافیایی را به خود اختصاص و شکل های مختلف فرهنگی را در خود جای دهد. این منشا را باید با عشق پذیرفت. ما باید میلیاردها پول بدهیم تا آثار و مفاخر ما را معرفی کنند. وقتی کشوری می خواهد یک اثر را در قلمرو خود قرار دهد باید بهاد چراکه تعامل سازنده برای ایجاد قرابت های فرهنگی شکل گرفته است.»هرچند هیچ کس منکر این مسئله نیست که تار در گستره ایران بزرگ ریشه تاریخی دارد و طبیعتاً صرفاً مربوط به ایران نیست و اتفاقاً این پرسش مطرح است که چرا این ساز همچون آیین نوروز با کشورهای دیگر حوزه ایران بزرگ از ثبت مشترک برخوردار نشده است؟ چرا سازمان میراث فرهنگی ایران را به عنوان یکی از صاحبین این میراث معنوی ارزشمند در کنار جمهوری آذربایجان قرار نداده و سازی که طبیعتاً جایگاه تاریخی حتی در افغانستان، تاجیکستان، ارمنستان و گرجستان نیز دارد، تنها به نام همسایه مان آذربایجان ثبت شده است؟

آیا اگر قرار باشد این گونه که معاون میراث فرهنگی کشور جمع بندی کرده، به طرح موضوع درباره میراث معنوی پرداخت و این گنجینه های هویتی کشور را یک گنجینه جهانی خواند و با چنین تفکری در پی حفاظت از میراث ملی ایران برآمد، اثر معنوی شبیه به تار باقی خواهد ماند که هویت تاریخی این ملت را در هزاره پیشین تشکیل دهد؟ آیا اگر با حاکمیت چنین نگاهی در میراث فرهنگی، سایر نشانه های تاریخی ایران - به جز بناهای تاریخی- به نام دیگر کشورهای همسایه ثبت شود، باید خوشحال بود که این آثار بدون میلیاردها هزینه به نام کشور دیگری جهانی شده است؟!

با این استدلال معاون سازمان میراث فرهنگی از ثبت شعرا، عرفا و دانشمندان تاریخ ایران به نام کشورهای همسایه که بعضاً حتی در قالب ایران بزرگ نیز قابل تعریف نیستند، نباید ناراحت شد و اعتراضی کرد، چرا که به هر حال مثلاً ثبت مولوی، آثارش و تمام نشانه هایش به نام ترکیه، در جهانی شدن این شاعر کمک ویژه ای می تواند بکند! با چنین نگرشی چرا حافظ را به نام آلمان با گوته شهیرش نکنیم که بودجه های کلانی برای جهانی کردنش اختصاص می دهند و غول های خبری دنیا پوشش می دهند یا خیام را به نام بریتانیا که بهترین ترجمه رباعیات این شاعر را با فیتز جرارد عرضه کرده، تقدیم ننمود و بر شهرت خیام نیافزود؟!

اگر معاون میراث فرهنگی نتوانسته پاسخ قانع کننده ای درباره علت عدم اعتراض به موقع ایران به ثبت تار که اصلاً سیم ششم آن به نام درویش خان است، بیابد، انصاف نیست که با چنین اظهارات عجیبی، کل میراث معنوی ایران را اسماً رنگ و بوی جهانی ببخشد و طبیعتاً دزدیِ ریشه تاریخی این آثار توسط دیگر کشورها را یک فرصت برای معرفی مفاخر ایران قلمداد کرد.

انتظار می رود معاون میراث فرهنگی کشور در آخرین ماه های دولت که احتمالاً آخرین ماه های مسئولیت وی نیز خواهد بود، گام اساسی در این حوزه برداشته و حق ایران را بازپس گیرد و نام ایران نیز در پرونده جهانی ثبت تار به عنوان صاحب ریشه این ساز متعلق به ایران بزرگ ثبت شود، چرا که اگر خانه موسیقی به واسطه کم کاری ها در پیگیری ثبت این ساز و مقصر در این واقعه سکوت کند، اهالی موسیقی و افکارعمومی همچنان پیگیر فرجام این ماجرا خواهد بود.




:: موضوعات مرتبط: حافظ/سعدی /مولانا , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com